غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و
به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم
دومین روز بارانی چطور؟
پیش بینی اش را کرده بودی
چتر آورده بودی
و من غافلگیر شدم
سعی می کردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود
و سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری
چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد
.
و
و
و
و
چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی
و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم
.
.
.
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم
تنها برو
.
.
واقعیتیه که وجود داره و امیدوارم دیگه اثری از رنگش باقی نمونه.
-
تو کار خودمون وقتی با آبرنگ کاری رو انجام میدیم ، وقتی یه قسمت پررنگ میشه ، مجبوریم قلم مو رو به آب پاک و بی رنگ بزنیم و دوباره روی اون رنگ بمالیم،
انقدر باید این کار رو تکرار کنیم تا اون رنگ محو شه و جای خودش رو به اون آب پاک بده.
سلام،
واقعا خیلی جالب بود، نمی دونستم نقاشی می کنید
به نظرم خیلی باید آرامش بخش باشه
شاد باشید
سلام.شعرتون واقعا زیبا بود.ای ول.مثل اسمتون
سلام دوست عزیز
از اینکه به وبلاگ من سر زدید بسیار سپاسگزارم.
همیشه شاد و بهاری باشید
سلام
خدایش بیامرزاد خیلی خوب گفته عین حقیقته البته متاسفانه
سلام
تو وبلاگ جهان آرام خوندم که به سلامتی چشمت عمل کردی خیلی مواظب خودت باش دوست خوبم
سلام
ممنون دوست عزیزم، از اینکه به فکرم بودی
همین الان برای سلامتیتون دعا کردم..به حق این ماه و این شب عزیز انشالله که سلامت بشین و سلامت بمانین...
خدا روشکر که خوبین....
ممنون دوست عزیزِ
خدا به شما هم سلامتی بده و آرزوهاتونو برآورده کنه
شاد باشید