در این قاب سرد
پیر می شوم در حسرت یک نگاه
پیر می شوم
در حسرت یک نگاه
دامن حریرت را که تکان دادی
یک عالمه شاد باش روی سرم ریخت من هم آرام زمزمه کردم ترانه کودکیم را
یک عالمه شاد باش روی سرم ریخت
من هم آرام زمزمه کردم ترانه کودکیم را
من هم آرام زمزمه کردم
ترانه کودکیم را
در قنوت هرروزه
درختها ایستاده اند
خاموش
می پیچد در گوشم آوای نرم باران
چترم را می بندم
می رقصم با این قطره ها
ترا می جویم
در هزاران نقش سرگردان این ابرهای بازیگوش