دنیا مانند پژواک اعمال و خواست های ماست.
اگر به جهان بگویی: ”سهم منو بده...“ دنیا مانند پژواکی که از کوه برمی گردد، به تو خواهد گفت:
”سهم منو بده....“ و تو در کشمکش با دنیا دچار جنگ اعصاب می شوی. اما اگر به دنیا بگویی: ”چه خدمتی برایتان انجام دهم؟...“
دنیا هم بتو خواهد گفت: چه خدمتی برایتان انجام دهم؟
هر کس به دیگری زیانی برساند و یا ضربه ای به کسی بزند، بیشترین زیان را خود از آن خواهد دید، چرا که هرکس در دادگاه عدل الهی در برابر اعمال ناروای خودش مسؤول است.
به هر کاری که دست زدید، نیاز به خداوند و خدمت به مردم را در نظر داشته باشید، زیرا این شیوه ی زندگی معجزه آفرینان است.
درستکارترین مردم جهان، بیشترین احترام را بسوی خود جلب شده می بینند، حتی اگر آماج بیشترین بدرفتاریها و بی حرمتیها قرار گیرند.
تنها راه تغییر عادتها، تکرار رفتارهای تازه است.
برای آغاز هر تحول در خود، ابتدا منبع تولید ترس و نفرت را در وجود خود شناسایی و ریشه کن کنید.
از مهم ترین کارهایی که به عنوان یک آدم بزرگ می توانید انجام دهید اینست که گهگاه به شادمانی دوران کودکی برگردید.
اگر مختارید که بین حق به جانب بودن و مهربانی یکی را انتخاب کنید، مهربانی را انتخاب کنید.
دروغ انفجاریست در اعتماد به نفس تو انتخاب با توست ، میتوانی بگوئی: صبح به خیر خدا جان
یا بگوئی : خدا به خیر کنه، صبح شده ...
به دل خود مراجعه کنید و نسبت به تمام کسانی که در گذشته از دست آنها ناراحت شده اید احساس محبت نمایید. هرجا ناراحت شدید اقدام به بخشش و عفو نمایید. عفو و گذشت پایه بیداری معنوی است.
عشقم نثار کسی است که با دستپاچگی در جادهها از من سبقت میگیرد. به کسی که در گوشهٔ خیابان به حالت احتیاج افتاده است، کمی پول بیشتری میدهم.
بین جر و بحثهای مردم در یک سوپر مارکت میروم و سعی میکنم به آن محیط عشق ببرم. در غالب هزاران راه، هر روز، عبادت معنویم بخشش عشق است و نه اینکه یک مسیحی، کلیمی، بودایی یا مسلمان باشم بلکه سعی میکنم شبیه به مسیح، شبیه به بودا، شبیه به موسی و یا شبیه به محمد باشم.
آنان که به قضاوت زندگی دیگران می نشینند, از این حقیقت غافلند که با صرف نیروی خود در این زمینه, خویشتن را از آرامش و صفای باطن محروم می کنند.
الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی, همدردی کنم..
بیش از آنکه مرا بفهمند, دیگران را درک کنم..
پیش از آنکه دوستم بدارند, دوست بدارم.
زیرا در عطا کردن است که می ستانیم و در بخشیدن است که بخشیده می شویم و در مردن است که حیات ابدی می یابیم.
اگر شخصیت خود را با فعالیتهای شغلی خویش میسنجید، پس وقتی کار نمیکنید فاقد شخصیت هستید.
(وین دایر)
آمـوخـتم :
که به زبانم اجازه ندهم قبل از اندیشه ام براه بیافتد .
که سکوت آرایش دانائی است و پوشش نادانی .
که بدون تسلط برخود نمی توان فاتح دیگران شد .
که صبوری می تواند ازبرگ توت و کرم ابریشم لباس ابریشمین به ارمغان آورد .
که قاطعیت بدان معنی نیست که انسان افراطی عمل کرده یا تندی نماید .
که طول زندگی اهمیتی ندارد بلکه آنچه مهم است عرض زندگی است .
که انسان بیانگر آن چیزی می شود که وجود دارد .
که در آن واحد فقط روی تغییر دادن یکی از رفتارهای خود تمرکز کرده و آنرا اصلاح نمائیم .
که کارهای درست را انتخاب کرده و آنرا به درستی انجام دهم .
که اگر میخواهم آگاه ترین و حرفه ای ترین فرد در حوزه کاری خود باشم ـ
حداقل روزی یکساعت مطالعه نمایم .
که با شکستن پای دیگران هیچگاه نمی توانم تندتر راه بروم .
آموختم :
که مدارا کردن با دیگران نیمی از ایمان و محبت کردن به آنان نصف زندگی است .
که برای روشن تر کردن چراغ اطاقم لازم نیست چراغ اطاق تورا خاموش کنم .
که روزگار به کسی که بداند وقت خود را چگونه صرف نماید فوق العاده مهربان است.
که بیشتر مشورت کنم تا کمتر دچار اشتباه شوم .
که اگر بر عقیده خود پافشاری نمایم موافقین اندکی خواهم داشت .
که خورشید به گیاهی نور و حرارت میدهد که سر از خاک بیرون آورده باشد .
که اگر پروانه هم شدم به دور ماه بگردم که پر و بالم را نسوزاند .
که اگر مسئولیتی بمن محول شد بگونه ائی عمل نمایم که نیازی به تحقیق و بررسی دوباره نباشد .
که بهترین ابزار موفقیت و پیروزی دانستن اطلاعات صحیح است .
که از کلمه می توانم بجای (سعی )می کنم و بجای (نمی توانم ) نخواهم کرد را استفاده نمایم .
که بدبختی ها نبوغ و شکست ها پیروزی را نمایان میسازد و خوشبختی و پیروزی آنرا می پوشاند که راه دیگر ی بر ای بهتر شدن چیزی وجود ندارد ، تنها خودمان باید بهتر شویم .