ترنم سپید

نغمه های دل

ترنم سپید

نغمه های دل

تو نیستی که ببینی

تو نیستی که ببینی 

چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری است

چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست

چگونه جای تو در جان زندگی سبز است

هنوز پنجره باز است

تو از بلندی ایوان به باغ می نگری

درخت ها و چمن ها و شمعدانی ها

به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر

به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند

تمام گنجشکان

که درنبودن تو 

 مرا به باد ملامت گرفته اند

ترا به نام صدا می کنند

هنوز نقش ترا از فراز گنبد کاج

کنار باغچه

زیر درخت ها،

لب حوض

درون آیینه پاک آب می نگرند

تو نیستی که ببینی، چگونه پیچیده است

طنین ِ شعر ِ نگاه ِ تو درترانه ی من

تو نیستی که بیبنی چگونه می گردد

نسیم روح تو در باغ بی جوانه من

چه نیمه شب ها کز پاره های ابر سپید

به روی لوح سپهر

ترا چنانکه دلم خواسته است، ساخته ام !

چه نیمه شب ها وقتی که ابر بازیگر

هزار چهره به هر لحظه می کند تصویر

به چشم همزدنی

میان آن همه صورت، ترا شناخته ام !

به خواب می ماند

تنها به خواب می ماند

چراغ، آینه ، دیوار، بی تو غمگینند

تو نیستی که ببینی

چگونه با دیوار

به مهربانی یک دوست، از تو می گویم

تو نیستی که ببینی، چگونه از دیوار

جواب می شنوم

تو نیستی که ببینی ، چگونه، دور از تو

به روی هرچه در این خانه ست

غبار سربی اندوه بال گسترده است

تو نیستی که ببینی دل رمیده من

بجز تو، یاد همه چیز را رها کرده است

غروب های غریب

در این رواق نیاز

پرنده ساکت و غمگین

ستاره بیمار است

دو چشم خسته ی من

در این امید عبث

دو شمع سوخته جان همیشه بیدار است

تو نیستی که ببینی !
(فریدون مشیری)

نظرات 8 + ارسال نظر
جبران خلیل جبران سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:03 ب.ظ

چقدر نادانید!

زیرا از دیگران می خواهید با بال هایتان پرواز کنند

در حالی که نمی توانید حتی یک پر به آنها بدهید.!

سکوت ! سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:07 ب.ظ

در فصل کلاغ های مداوم

وزنجموره ی زنجره های مجاور

قناری ها هنوز می خوانند!

سکوت ! چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:44 ب.ظ

من نه ان رندم که ترک شاهد و ساغر کنم

محتسب داند که من این کارها کمتر کنم

من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها

توبه از می وقت گل دیوانه باشم گر کنم

عشق دردانه است و من غواص و دریا میکده

سر فرو بردم در انجا تاکجا سر بر کنم

دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی

من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم

رها شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:44 ب.ظ http://golesang.blogsky.com

سلام دوست خوبم ممنون که اومدی پیشم . اگه دوست داشته باشی من لینکت کردم تا اولین لینک من باشی . از آشنایی با شما خوشحالم .

سلام عزیزم،

ممنون، من هم از آشنایی با شما خیلی خوشحالم. امیدوارم دوستان خوبی برای هم باشیم

فاطمه شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:36 ب.ظ http://rafigheshafigh.blogsky.com

سلام
ممنون من شعرای فریدون خیلی دوس دارم
----
احساساتتان را همواره بیان کنید و افکارتان را اجرا. اگر می‌دانستم امروز آخرین روزی است که تو را می‌بینم، چنان محکم در آغوش می‌فشردمت تا حافظ روح تو گردم. اگر می‌دانستم این آخرین دقایقی است که تو را می‌بینم، چنان محکم در آغوش می‌فشردمت تا حافظ روح تو گردم. اگر می‌دانستم این آخرین دقایقی است که تو را می‌بینم، به تو می‌گفتم «دوستت دارم» و نمی‌پنداشتم تو خود این را می‌دانی. همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلت‌ها به ما دهد.
کسانی را که دوست داری همیشه کنار خود داشته باش و بگو چقدر به آن‌ها علاقه و نیاز داری. مراقبشان باش. به خودت این فرصت را بده تا بگویی: «مرا ببخش»، «متاسفم»، «خواهش می‌کنم»، «ممنونم» و از تمام عبارات زیبا و مهربانی که بلدی استفاده کن.
هیچکس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را چون رازی در سینه محفوظ داری. خودت را مجبور به بیان کن.

سلام دوست خوبم

از متن بسیار زیبایی که نوشته بودی بسیار سپاسگزارم
خیلی زیبا بود

فرداد چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:42 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

سلام دوست عزیز
مثل همیشه انتخابی به جا و عالی
ممنون..

سلام

ممنونُ البته به پای نکته سنجی های قشنگ شما نمی رسه

رها شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:31 ب.ظ http://golesang.blogsky.com

سلام دوست خوبم . خوبی ؟ ممنون بابت لینک . اگه من دیر به دیر میام ببخشیدا آخه سرم شلوغه . کار و خونه و ..

سلام ،

شما اینقدر انرژی مثبت دارید که حتی اگر دیر به دیر هم سر بزنید ، برای من ارزشمنده
شاد باشید

رها سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:58 ب.ظ

سلام گلم خوبی؟ ممنون که اومدی من نمیتونم تند تند بیام و شرمنده میشم ولی قول میدم جبران کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد