ترنم سپید

نغمه های دل

ترنم سپید

نغمه های دل

شعری از مهرداد اوستا


وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بُریدی و نبریدم

اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت
کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم

کی ام، شکوفه اشکی که در هوای تو هر شب
ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم

مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم
چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم

چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم
چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم

بجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم
ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم

نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل
ز دست شکوه گرفتم، بدوش ناله کشیدم

جوانی ام به سمند شتاب می شد و از پی
چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم

به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون
گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم

وفا نکردی و کردم، بسر نبردی و بردم
ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟


جمله هفته

آرزوهایت را برآورده می کند 

آن خدایی که 

برای خنداندن گلی  

آسمان را می گریاند

شعر

 امروز ناگهان به یاد این شعر افتادم ، که فکر می کنم از سیاوش کسرایی است :

...زندگی را دوست دارم ، زندگی زیباست 

زندگی آتشکده دیرینه پا بر جاست 

گر بیفروزیش رقص شعله اش از هر کران پیداست 

ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست...

شعر

چشم در چشم درخت 

تصویر آینه ام، امروز سبزی است 

 

همیشه سبز و بهاری باشید

شعر جدید

می دوزم این تکه های ابر را 

با طرحی از خیال