ترنم سپید

نغمه های دل

ترنم سپید

نغمه های دل

شعری از سهراب

رفته بودم لب حوض   

تا ببینم شاید  

عکس تنهایی خود را در آب   

آب در حوض نبود....   

تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی، همت کن  

و بگو ماهی ها حوضشان بی آب است... 

باد می رفت به سر وقت چنار  

من به سروقت خدا می رفتم

نظرات 3 + ارسال نظر
فاطیما سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:51 ق.ظ http://autumal7fatima.blogsky.com

دوست گلم راحله ی عزیز حالا که به سر وقت خدا می روی بهش بگو دلم خیلی گرفته کمکم کنه

ماندانا سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:05 ق.ظ http://www.sefidbarfe.javanblog.com

سلام.خانومی گل خوبی؟.شعرات رو خوندم وهمچنین شعر سهراب.یادم افتاد به سلام همکار خودت که میدونی منظورم چیه.خیلی جالب بود بازهم بنویس منتظر نوشته های بعدیت هستم.خداحافظ جیگر

ماندانا شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:30 ب.ظ

سلام چه خبر خانومی گل ؟دیگه شعر تازه نداری ای کلک گذاشتی برای فردا سر کلاس بخونی خوب باشه حرفی نیست .تافردا بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد