ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
رفته بودم لب حوض
تا ببینم شاید
عکس تنهایی خود را در آب
آب در حوض نبود....
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی، همت کن
و بگو ماهی ها حوضشان بی آب است...
باد می رفت به سر وقت چنار
من به سروقت خدا می رفتم
دوست گلم راحله ی عزیز حالا که به سر وقت خدا می روی بهش بگو دلم خیلی گرفته کمکم کنه
سلام.خانومی گل خوبی؟.شعرات رو خوندم وهمچنین شعر سهراب.یادم افتاد به سلام همکار خودت که میدونی منظورم چیه.خیلی جالب بود بازهم بنویس منتظر نوشته های بعدیت هستم.خداحافظ جیگر
سلام چه خبر خانومی گل ؟دیگه شعر تازه نداری ای کلک گذاشتی برای فردا سر کلاس بخونی خوب باشه حرفی نیست .تافردا بای