حباب، دستش را به هیچ داد
و به چشم همزدنی، محو شد در هوا
باران ببارد یا نبارد
زیر چتر ، با توخیس خیس می شوم
زیر چتر ، با تو
خیس خیس می شوم
کاش سقف آسمانم دودکش داشت
چقدر دلم هوای تازه می خواهد
مسیر هر روزه ام در خیابان
سائیده شد زیر گامهای تکرار
نگاهم را اما
تازه نگه می دارم به شنگفرشها
اشکهای درخت فروریخت
با نخستین سیلی باد پاییزی